بچه که بودم خونمون خیلی بزرگ بود ما 5 تا بچه بودیم اما سه تا اتاق خواب بیشتر نداشت. یکی واسه پسرا یکی واسه دخترا. یکی هم واسه مامان و بابا
یادم میاد وقتی یکی منتظر به دنیا اومدن سینا بودیم چه ذوقی داشتیم مامان و بابا هر روز برای خرید سیسمونی میرفتن بازار. البته چشم و همشچمی مثل الان نبود اون موقع اگر قرار بود یه دست سرویس خواب نوزاد
تخت خواب هم تو اتاق گذاشتیم . تخت خوابش یه جوری بود که میشد تاب بدی که هر وقت صداش در اومد حرکت بدی تا خوابش ببره الان سینا 15 سالش شده هر وقت این خاطرات رو براش تعریف میکنم کلی میزنه زیر خنده.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
بچه ها همیشه دوست دارن به خاطر کارای خوبی که میکنن جایزه بگیرن البته نه تنها کار خوب بلکه چیزای جدیدی که یاد میگیرن شیرین کاریهای که دوست دارن به بقیه هم نشون بدن. بابا خیلی قبل تر ها عکاسی زیاد میکرد عکسای قشنگ میگرفت و از خواهر برادرام زیاد عکس گرفته. یکی از عکسای خواهرم رو زیاد دوست دارم یه توپ رنگی که بالای سرش گرفته با یه پیرهن سبز رنگ همرنگ چشماش به تنش کرده. این عکس رو قاب کرده گذاشته بالای تخت خواب
درباره این سایت